روش های بهبود عزت نفس
روش های بهبود عزت نفس کدامند که میتوانیم به کمک آنها عزت نفس خود را بیشتر و قدرتمندتر کنیم تا غیر از خود، دیگران هم اثرات آن را مشاهده کنند؟
ما تا اینجا آمدیم بحث عزت نفس را بررسی کردیم ، و کارهایی که باعث کاهش عزت نفس می شود را گفتیم .
وبیان کردیم افرادی که عزت نفس پایینی دارند چه خصوصیاتی دارند .
از این به بعد می خواهیم وارد این فاز شویم که چطور و با چه روش ها و کارهایی می توانیم عزت نفس خودمان را بیشتر و قدرتمندتر و اثرگذارتر کنیم و نه تنها خودمان اثر آن را ببینیم بلکه دیگران هم بتوانند آن را مشاهده کنند .
در ادامه در مورد روش های بهبود عزت نفس و تاثیرات آن در زندگی خود و حتی دیگران می پردازیم.
فایل های صوتی این قسمت مقاله :
۱- روش های بهبود عزت نفس : شکرگزاری
اولین کاری که باعث افزایش عزت نفس می شود ، البته نه تنها عزت نفس ، اعتماد به نفس شما و نه تنها اعتماد به نفس شما بلکه قدرت سخنوری و قدرت تخیل شما و اتفاقات خوب می شود ، بحث شکرگزاری است .
من قبلا گفتم که شما حتما یک سری آموزش ها را در بحث فن بیان و سخنرانی ببینید . یک لینکی را ارسال کردم که آن لینک وارد برگه ای میشد از سایت ما که در مورد سخنرانی ، سخنرانی حرفه ای صحبت کردیم . الان ۱۷ تا گام را گذاشتیم و حالا به مرور بیشتر هم می شود و اولین گام و اولین فیلمی که مشاهده کردید ، بحث شکرگزاری و سپاس گزاری بود .
شکرگزاری از خداوند ، جهان هستی ، کائنات ، بابت اینکه هستید ، انسانید و دارید اتفاقات بزرگ را رقم می زنید ؛ بابت هر چیزی که دارید .
شکرگزاری بابت همه چیزهایی که دارید ؛
بدن سالمی که دارید ، پاهایی که راه می روید ، دست هایی که استفاده می کنید ، قلبی که می تپد ، کلیه ها و کبدی که دارند کار می کنند و سلامتی را برای شما به ارمغان بیاورند.
چشم هایی که می بینید ، گوش هایی که می شنوید ، دهانی که صحبت می کنید ، بینی که بو احساس می کنید ؛ برای همه این ها باید شکرگزاری کنید . بایت داشته هایتان ، هر ماشینی که دارید ، ندارید ، سلامتیتان ، بابت خانواده تان ، بچه تان و هر روز حداقل بایت ۷ چیزی که دارید شکرگزاری کنید و اگر تکراری هم بود اشکال ندارد .
همین حس خوبی که در درونتان ایجاد می کنید ، از درون شما هم به دیگران ساطع می شود و این حس خوب نه تنها اتفاقات خوب را برای شما رقم می زند ، نه تنها ارتباطات دیگران با شما بهتر می شود بلکه ارتباطتان با خودتان بیشتر می شود و ارزشمندی خودتان را بیشتر درک می کنید و هر روز این کار را انجام دهید .
۲- روش های بهبود عزت نفس : زندگی در لحظه اکنون
دومین کاری که می توانید انجام دهید زندگی در لحظه است . در لحظه اکنون زندگی کنید .
خیلی از ما در لحظه اکنون نیستیم . وقتی چای می خوریم حواسمان به کار بعدی است . وقتی داریم غذا می خوریم تلویزیون نگاه می کنیم . وقتی داریم تلویزیون نگاه می کنیم فکرمان به کار ظهر است که انجام شده و یا به کاری که فردا می خواهیم انجام دهیم .
وقتی با یک نفر داریم گفتگو می کنیم ، با اعضای خانواده ، داریم به این فکر می کنیم که فردا کجا برویم و چه چیزی بخریم . در لحظه اکنون نیستیم ، چیزها و اتفاقات مختلف را خوب درک نمی کنیم .
وقتی صبحانه می خوریم به این فکر هستیم که در محل کار چه کار کنیم ، در محل کار به این فکر هستیم که ظهر ناهار را چطوری گرم کنیم ، ظهر به این فکر هستیم که عصر چطور به خانه برویم و همیشه در حال فکر قبل یا بعدش هستیم . بیاییم در لحظه اکنون زندگی کنیم .
بیاییم کارهای کوچک را انجام دهیم .
قدم های کوچک را برداریم . ازصبح مثلا ساعت ۶ و نیم تا ۷ ، ۷ تا ۷ و نیم است که وقتی می خواهید صبحانه بخورید ، موبایلتان را سایلنت کنید .
وقتی سرکارتان هستید و دارید با همکارتان صحبت می کنید ، با موبایل کار نکنید و در جیبتان بگذارید . نمی خواهم که کارهای انقلابی و بزرگ انجام دهید ، تغییرات بزرگ ، نه ، بیایید از کوچک شروع کنید ؛ روزی یک صفحه کتاب را شروع کنید به خواندن ، کافیه و همینطور جلوتر بروید .
مطمئن باشید مغز شما آنقدر قدرتمند شود که شما مجبور شوید بعدها روزی ۵ صفحه ، ۱۰ صفحه ، ۲۰ صفحه کتاب بخوانید و مغزتان این کار را انجام می دهد . شما را به سمت جلو هُل می دهید به شرط اینکه عادتش دهید و از کارهای کوچک شروع کنید . وقتی کنار خانواده تان هستید ، ۱۰۰ درصد حضور داشته باشید ، وقتی دارید با همسرتان یا فرزندتان صحبت می کنید به طور کامل در اختیارش باشید و حرف هایش را بشنوید ، شنونده خوبی باشید و حس بهتری را منتقل کنید که هم عزت نفس شما بهتر می شود و هم به دیگران منتقل می کنید .
گام های کوچک را بردارید .
به قول معروف می گویند:
بین المللی فکر کنید ، جهانی فکر کنید ولی محلی اقدام کنید . از کوچه خودتان شروع کنید . از کارهای کوچک .
بحث شکرگزاری و بحث زندگی در لحظه اکنون خیلی می تواند به شما کمک کند که آن حس خوب ، حس ارزشمندی ، حس پیداکردن اینکه ارزشمند هستید را بیشتر و بیشتر درک کنید ، با شکرگزاری چیزهایی که دارید ، توانمندی هایی که دارید ، قابلیت هایی که دارید ، کمک هایی که می کنید ، کمک هایی که می توانید بکنید حتی اگر نکردید ،
کمک های بالفعل ، بالقوه و زندگی در لحظه اکنون ، در همین لحظه و فکر کردن به اینکه این لحظه را چه کار کنم که بتوانم بهترین شکل ممکن کنم برای خودم و برای بقیه و این ۲تا کار ، اولین کار هایی هستند که اگر تمرکز خوبی روی آن ها انجام دهید واقعا می توانند عزت نفس شما و به دنبال آن اعتماد به نفس شما را خیلی بالاتر ببرند .
فایل های صوتی این قسمت مقاله :
۳- روش های بهبود عزت نفس : زندگی آگاهانه
سومین موضوعی که باید در مسیر بهبود عزت نفس به آن توجه داشته باشیم ، بحثی تحت عنوان زندگی آگاهانه است . ما میدانیم اطرافمان اتفاقات زیادی است .
ما میدانیم مشکلات بسیاری وجود دارد . تنش های بسیاری وجود دارد . این ها را می دانیم اما این ها نباید باعث بهانه هایی برای ما شود .
میدانم که این اتفاقات هست ؛ این تنش ها هست ولی واقعا نمی شود . میدانم که این مسائل هست و ما هم توانمند هستیم ولی خب واقعیتش نمی شود .
یعنی در صحبت هایمان نگاه می کنیم یک ترکیب خطرناکی هست به اسم میدانم ولی ؛ میدانم اما ؛ میدانی پس انجام بده ، پس مسئولیت قبول کن ؛ پس راهکار بده ؛ برو جلو و اقدام کن !این اما و ولی در اینجا چه می گوید؟ این واقعا ترکیب خطرناکی برای همه ی ما است .میدانیم این مسئله هست و میدانیم که این کار را میشود انجام بدهیم ولی ولی ولی … اما اما اما … هزارتا امای دیگر می آوریم و کلاً خودمان را کنار میگذاریم ؛
آن ارزشمندی ، توانمندی ها و بزرگی ها و قابلیت های خودمان را خیلی راحت کنار می گذاریم و همین باعث کاهش عزت نفس ما می شود . از این ترکیب خطرناک دوری کنیم . میدانم ولی … میدانم اما …! اگر میدانید پس بروید انجامش دهید .
میدانم دیگران از دست من ناراضی هستند ؛ از دست من نگران هستند اما آنقدر تنش دارم ؛ اما آنقدر مسائل مختلف دارم فرصت نمی کنم . شما هم جای من بودید فرصت نمی کردید .
این ترکیب خطرناک میدانم اما … ؛ میدانم ولی… را خیلی از مواقع داریم استفاده می کنیم .
میدانم این کار مشکل ایجاد کرده ؛ میدانم رفتار من نامناسب است ولی خب شما هم به جای من بودید … اما اگر شما هم جای من بودید این میشد ! در همه جا داریم این حرف را میشنویم ؛ در خانه ، سرکار ، جلسات و همه جا این ترکیب خطرناک وجود دارد . ما باید بتوانیم خودآگاهانه تر رفتار کنیم .
خوب به مسائل فکر بکنیم . ببینیم که این مسائل وجود دارند ؛ حلشان کنیم , در حیطه ی ماست ، مسئولیت قبول کنیم و برویم جلو و اقدام کنیم . این میدانم های شما باید تبدیل به یک اقدام خوب بشود . به همان اندازه که می توانید ، به همان اندازه ای که اطلاعات دارید اقدام کنید و همین باعث افزایش عزت نفس شما می شود و همان اندازه که انجام نمی دهید باعث کاهش عزت نفس شما می شود .
وقتی میدانید ؛ در هر حدی ، وقتی می توانید ؛ در هر حدی ، اقدام کنید .
کمک کنید . بروید جلو حرف بزنید . صحبت کنید . بهانه نیاوریم . شما هم اگر جای من بودید ؛ اما اگر شما هم جای من بودید ؛ ولی اگر شما هم جای من بودید ؛ این تنش ها را داشتید نمی توانستید . نه ! این ها بهانه هایی است که برای فرار کردن از زیر بار مسئولیت … یک مقدار آگاهانه تر مسائل را بررسی کنیم .
به نوعی تکامل هست برای خودمان ؛ وقتی خودآگاهانه تر رفتار می کنیم ؛وقتی آگاهانه تر رفتار می کنیم . وقتی آگاهانه تر می اندیشیم . در مسیر زندگی با شرایط مختلف اقدام می کنیم ؛ بررسی می کنیم ؛ سوال می پرسیم ؛ سختی ها را به جان می خریم . همین باعث تکامل ما می شود .
همین باعث بزرگی ما می شود و آن مسیر تکامل از همین مسیر عزت نفس ، از همین مسیر ارزشمندی دارد عبور می کند . من کارهایی را کنم که باعث افزایش عزت نفس ، باعث افزایش ارزشمندی خودم و دیگران بشود و در این مسیر هم خودم کامل شوم و هم دیگران !
به همان اندازه ای که اطلاعات دارم و اقدام نمی کنم . به همان اندازه که می توانم کاری بکنم و کاری نمی کنم . به همان اندازه که می توانم کمکی کنم و کمکی نمی کنم . به همان اندازه دارد عزت نفس شما نابود می شود . به این توجه داشته باشید .
۴- روش های بهبود عزت نفس : مسئولیت پذیری
اما چهارمین کاری که باعث بهبود عزت نفس می شود این است که شما فرمان زندگی خودتان را در دست های خودتان بگیرید .
همان مفهوم مسئولیت پذیری که قبلا در مورد آن صحبت کردم . هر تصمیمی که می گیرید مسئولیتش را قبول کنید .
حتی اگر اشتباهی هم می کنید اشتباه خود را بپذیرید و عذرخواهی هم بکنید و اصلاح بکنید و از مشورت دیگران استفاده کنید . گاهی اوقات بعضی از افراد هستند که از مشورت دیگران هیچ استفاده ای نمی کنند ؛ از صحبت ها استفاده نمی کنند و جلو می روند ؛ به یک مشکلی که برمیخورند فحشش را به بقیه می دهند .
فحش کارها و تصمیمات اشتباهشان را به بقیه می دهند و بقیه را مسئول می دانند؛ بقیه را مقصر می دانند . حالا از اول نرفته است مشورت کند ؛ از اول نرفته است بررسی کند همینطور یک کله سرش را انداخته پایین و جلو رفته و یک سری اشتباهات را انجام داده و حالا خیلی خوب است برایش که تقصیر بقیه بیاندازد و دقیقا آدم هایی که عزت نفس پایینی را دارند همین کار را دارند انجام می دهند و سعی کنیم که در مسیر این آدم ها نباشیم .
فرمان دست خودمان باشد .
تصمیم که می گیریم پای آن بایستیم و مسئولیت پذیری را قبول کنیم و هرجا اشتباه کردیم بپذیریم مشورت کنیم ؛ بررسی کنیم ؛ اقدام کنیم و به جلو برویم و مسئولیت قبول کنیم ؛
برویم جلو ؛ اقدام ، اصلاح ، مشورت و جلو برویم و اقدامات بزرگی انجام دهیم و همین اقدام کردن ها باعث ایجاد یک چرخه ی مثبت افزایش عزت نفس ، افزایش اعتماد بنفس و دست آوردهای خوب در زندگی میشود و همین دست آوردها باعث افزایش عزت نفس و اعتماد بنفس می شود و همین چرخه ، همینطور تکرار و بزرگ و بزرگتر می شود و اتفاقات خوب در زندگی خودتان و بقیه میبینید که دارد اتفاق می افتد .
فرمان زندگیتان در دستان خودتان باشد و مسئولیت پذیر باشید و مسئولیت کارها و تصمیم هایتان را قبول کنید.
فایل های صوتی این قسمت مقاله :
۵- روش های بهبود عزت نفس : پذیرش واقعیت
پنجمین موضوع که هم باعث افزایش عزت نفس میشود و هم می تواند در بحث کاهش عزت نفس مورد بررسی قرار بگیرد ؛ بحث پذیرش واقعیت است .
یک سری واقعیت ها وجود دارد . مثلا : پدر یک خانواده ای صبح تا شب در محل کارش است و پروژه انجام می دهد . کارهای مختلف انجام می دهد و وقتی وارد خانه می شود حالا می خواهد همه چیز را با پول حل کند با آن دست آوردهای خودش که پول بوده بخواهد حل کند و به گونه ای اعتراضات خانواده را با پول میخواهد خفه و حل کند و این واقعیت وجود دارد ؛
میداند که همه از او در خانه ناراضی هستند ؛ بخاطر نبودنش ، بخاطر ساعات زیادکار ! مگر چقدر پول میخواهیم که این همه ساعت کار ؟ میداند این واقعیت وجود دارد که همه از من ناراضی هستند اما با یک کار دیگر ، با چیز دیگر مثلا پول میخواهد اعتراضات و واقعیات را سرپوش بگذارد و خفه کند و از بین ببرد .
در دلش میگوید میدانم ؛ اما ، ولی من باید دنبال پروژه ها بروم ! همان داستان قبلی که در فایل قبلی در موردش صحبت کردم . بپذیریم یک سری واقعیت ها وجود دارد ؛ بپذیریم که یک سری از دستمان ناراضی هستند . حالا بیاییم این نارضایتی را بررسی کنیم که چطور می توانیم خودمان را اصلاح کنیم ؟
یک بررسی کنیم .
قرار نیست که مداوم در وادی زندگیمان بدویم ؛ دونده ها هم وقتی به یک جایی می رسند استراحت می کنند . ماشین هم که یک دفعه ۱۰۰۰ کیلومتر را نمی رود ؛ تکه تکه می رود و باید بایستد . باید به ماشین نفس بدهید و خودتان استراحت کنید و بعد حرکت کنید .
در این مسیر یک لحظه بنشینیم و فکر کنیم ؛ کاغذ و قلم بگذاریم؛ دیگران از دست ما ناراضی هستند ؛ ۱-۲-۳-۴-۵-۶-۷-۸-۹-۱۰ ؛ این ۱۰ تا را چطور بررسی کنم ؟ چه راهکارهایی وجود دارد ؟ اصلا راهکار وجود دارد ؟ بروم مشورت بگیرم .
این واقعیت ها را بپذیریم . پذیرش واقعیت چیزی است که به افزایش عزت نفستان کمک می کند؛ چون باعث می شود که اقدام کنید ؛ چون باعث می شود که راهکارهای خوب پیدا کنید ؛
چون باعث می شود که بفهمید چقدر خودتان ارزشمندید و دیگران هم چقدر ارزشمندند و چه کمک هایی می توانید به دیگران بکنید و چه کمک هایی خواهید کرد . این پذیرش واقعیت را توجه کنید . با یک سری چیزها مخفی اش نکنید . روی آن سرپوش نگذارید .
واقعیت ها را قبول کنید که بعضی افراد از ما ناراحت هستند ؛ یک سری به حق ناراضی هستند و یک سری به ناحق .
حالا شاید ما مدیر یک شرکت باشیم برای اینکه داریم پیشرفت می کنیم ، کارمان را انجام می دهیم ، یک سری از دست ما ناراضی هستند ؛ ربطی ندارد ، ما داریم کارمان را به درستی انجام می دهیم و یک سری به ما حسادت دارند ، یک سری نمی خواهند ما پیشرفت کنیم . این ناراضی بودنِ دست ما نیست ولی یک سری افراد به حق از ما ناراضی هستند ، حالا زیردستان ، یک همکار کناری ما ، قرار بوده وقتی برایش بگذاریم و نگذاشتیم ، به این واقعیت ها باید توجه کنیم . اگر کسی ناراضی است و به حق ناراضی است ، آن را بررسی کنیم .
۶- روش های بهبود عزت نفس : گفتگوهای درونی
ششمین موردی که خدمتتان عرض کردم درادامه همان پذیرش واقعیت است ؛ آن گفتگوهای درونی ما با خودمان به چه صورت است .
گفتگوی درونی منظور صحبتی که با خودمان انجام می دهیم .
از صبح که بیدار می شویم تا شب ، بعد از یک ارتباط ، قبل از یک ارتباط و این گفتگوهای درونی می تواند هزینه های خیلی سنگین و بدی را در زندگی ما ایجاد کند . یک مثال بزنم .
یک پدر و فرزند چند دقیقه ای با یکدیگر یک بگو مگوی کوتاهی دارند در این مورد اینکه حالا کدام شبکه تلویزیونی باشد . فرزند می گوید شبکه پویا باشد که کارتون ببیند ، پدر می گوید که مثلا آی فیلم باشد . یک بگو مگوی کوچکی انجام می شود و در آخر حالا پدر مجبور می شود که کنترل را به دست پسرش بدهد برای اینکه جیغ و داد و … نکند .
داستان ظاهری اینجا تمام می شود ولی باطنی همچنان ادامه دارد و پدر با خودش می گوید انگار نه انگار که من پدر هستم ، انگار نه انگار که اینجا احترام دارم و همه این حرف ها را دارد در درون خودش میزند .
باطن قضیه این است که گفتگوهای درونی دارد که در حال تخریب خودش است و اینجاست که می گویند این گفتگوهای درونی را بیاورید به صورت ظاهری و واقعی بیان کنید و به خودتان و طرف مقابل اجازه بدهید و در مورد آن شروع به صحبت کنید تا این گفتگوها یک جایی قطع شوند .
بیاییم در مورد آن واقعیت صحبت کنیم .
بیاییم در این مورد حرف بزنیم و به دیگران نیز اجازه دهیم که صحبت کنند . بله ، حالا شما می خواستی این شبکه را ببینی ، خوب است ، قبول ، حالا من تا یک ساعت دیگر به تو اجازه میدهم ولی بعد از یک ساعت حق من است که من بتوانم فیلم مورد نظرم را ببینم . به طور ساده و حداقل این است که بیاییم این قضیه را حل کنیم و فیصله دهیم و منطقی تمام کنیم تا آن گفتگوهای درونی تخریب کننده ادامه پیدا نکند .
در یک شرکت هم همین است . یک مدیر با کارمندش وقتی یک کاری انجام می شود و مشکلی پیش می آید و ادامه دار است و بگو مگو انجام می شود ، این بگو مگو تمام نمی شود ، تا چند روز ، چند هفته یا چند ماه ، این گفتگوهای درونی می تواند ادامه داشته باشد.
بیاییم این مسائل را لیست کنیم و این گفتگوهای درونی را به گفتگوهای خارجی تبدیل کنیم ، حل و فصلش کنیم ، به دیگران اجازه دهیم صحبت کنند در غیر این صورت این گفتگوهای درونی درون ما را مانند یک موریانه تخریب می کند ، شخصیت ما را تخریب می کند و همین می تواند باعث کاهش عزت نفس وحشتناکی برای ما شود .
در بحث ارتباطات ۳ نکته خیلی مهم وجود دارد :
- رویداد است ؛ اتفاقی که پیش می آید .
- تفسیری از آن رویداد است .
- احساسی که من از آن تفسیر دارم به خاطر آن رویداد .
این ها ۳ موضوع مهم هستند که خیلی می توانند به هم مرتبط باشند . یعنی به هم ارتباطی ندارند خودمان آن ها را به هم ارتباط می دهیم و وارد آن گفتگوهای درونی ما می شود و تخریب کردن شخصیت خودمان و عزت نفسمان .
فرض کنید مثلا رویدادی اتفاق افتاده است ؛
من با دوستم قرار داشتم و قرار بوده که مثلا ساعت ۳ بعد از ظهر در یک مکانی همدیگر را ببینیم . من ۱۰ دقیقه زودتر به سر قرار می آیم و رویداد چه است ؟ یک مشکلی برای ایشان پیش می آید و یا هر چیزی ، ایشان ۳ و نیم به سر قرار می رسد . رویداد مساوی است با دیر آمدن ایشان .
حالا تفسیری که من از این رویداد دارم .
تفسیری که من از این رویداد دارم اگر یک گفتگوی درونی مخرب باشد این است که فکر میکند از من مهم تر است ، اصلا برای من ارزش قائل نیست ، انگار نه انگار که اصلا با هم زمان ۳ را مشخص کردیم .
شاید به او چیزی نگویم ولی در درون خودم دارم این ها را تفسیر می کنم و نتیجه این تفسیر به خاطر آن رویداد چه می تواند باشد ؟ این است که من خشمگین می شوم و حس بد پیدا می کنم . حس بد از اینکه دوست من فکر می کند از من مهم تر است . این یک مثال کوچکی از رویداد ، تفسیر و احساس بود .
یک مثال دیگر:
یا برگردیم در همان خانه که ما می خواهیم کنترل را از بچه بگیریم و شبکه آی فیلم را بزنیم و ایشان مقاومت می کند که کارتون خودش را ببیند و در آخر هم کنترل دست او می ماند .
تفسیر من این است که عجب بچه بی ادبی است ، انگار نه انگار که اصلا من اینجا ارزش و احترامی دارم و احساس من به دنبال تفسیر من از آن رویداد خیلی بد می شود نسبت به خانواده ، بچه و حتی یک جایی ممکن است دعوا کنم .
یک جایی هم بخاطر یک موضوع الکی او را دعوا کنم و حتی روز بعد مثلا او را بزنم .
رویداد این بوده که او کنترل را از من گرفته و نگذاشته که من شبکه آی فیلم را ببینم ، تفسیر این بوده که من آدم بی ارزشی هستم ، ارزشمند نیستم ، حالا می خواهم ارزش های خودم را نشان دهم ، با یک احساس بد و آن احساس بد این است که مثلا من زندگی را باختم و حالا می خواهی خودت را بهتر نشان دهی ، می آیی یک دعوا راه می اندازی و بچه را شاید دعوا کنی یا بزنی .
رویداد ، اتفاقی که می افتد ، تفسیری که من از آن اتفاق دارم و از درون خودم و احساسی که پیدا میکنم . این ها ۳ موردی هستند که کاملا از هم مجزا هستند ولی خود من دارم آن ها را با آن گفتگو های درونی که ادامه دارد به هم وصل می کنم .
در این میان ، این ها از همدیگر تفکیک شده هستند . ما باید بتوانیم رویداد را از تفسیر و احساس جدا کنیم .
شاید تصادف کرده ، شاید مادرش مریض بوده ؛ اگر او دیر آمده فقط دیر آمده ، همین ، یک اتفاقی رخ داده و بعد بیاییم ، قبلا گفتم ، این گفتگوهای درونیمان را به مرحله ظهور بگذاریم و سؤال بپرسیم و صحبت کنیم ، تمامش کنیم و در درون خودمان آن را ادامه ندهیم . چرا دیر آمد ؟ چه شد ؟ چطور شد ؟ حالت بهتر است ؟ خوبی ؟ مشکلی که پیش نیامد ؟ .
بیاییم گفتگو را ادامه دهیم و تمامش کنیم . نگذاریم از درون خودمان تفسیر کنیم و احساس بد پیدا کنیم .
می شود گفت رویدادها بسیاری از مواقع یا همیشه از تفسیر و احساس جدا هستند . باید آن ها را جدا کنیم و اگر می خواهیم تفسیر کنیم ، تفسیر بهتری انجام دهیم که این تفسیر بهتر حتی باعث افزایش عزت نفس ما هم می شود . دیر آمده حتما یک کار مهمی داشته که باید انجام می داده وگرنه او آدمی است که برای دیگران ارزش قائل است .
حداقل گفتگوی درونی مثبت ، تفسیر مثبتی را انجام دهیم .
حس خودمان را بهتر کنیم و عزت نفس خود را افزایش دهیم . پس باید ۲ کار را انجام دهیم ، یکی اینکه رویداد را از تفسیر و احساس جدا کنیم یا اینکه بیاییم تفسیرهایمان را تفسیرهای مثبتی قرار دهیم ، نمی گویم دیگر خیلی بیش از حد مثبت نگر باشیم ، نه ، حتما برایش مشکلی پیش آمده در یک فرصت خاصی از او می پرسم ، او آدمی نیست که بخواهد بی احترامی کند .
پس بیاییم این ها را از هم جدا کنیم و تفسیرهایمان را مثبت کنیم و بعد با صحبت کردن و سؤال کردن از تفسیرهایمان مطمئن شویم . در نهایتِ این می رسیم به همان صحبت کردن و فن بیان و سخنوری که بارها و بارها به آن تأکید کردم و گفتم .
پس تنها چیزی که وجود دارد این است که دوست من دیر کرده ، تنها چیزی که وجود داره این است که بچه دوست دارد کارتون را ببیند ، بچه است ، دوست دارد ، به شما بی احترامی نکرده است . پس بیاییم رویدادها را از تفسیر و احساس جدا کنیم یا تفسیرها و احساساتمان را از آن رویداد ها جدا کنیم و بعد بیاییم تفسیرهای مثبت گفتگوهای درونی مثبت را ایجاد کنیم و بعد این گفتگوهای درونی مثبت را با فن بیان ، با سخنوری ، با سؤال پرسیدن ، به گفتگوهای بیرونی و ظاهری تبدیل کنیم که دچار آن احساسات بد و گفتگوهای درونی مخرب نشویم که می تواند عزت نفس ما را از بین ببرد .
به عنوان تمرین ،
یک سری از گفتگوهای درونی که دارید و تخریب کننده است ، چند تا از آن ها را ( ۴-۵ تا ) همین امروز بنویسید و ببینید که این ها ناشی از چه است ؟ چرا دارید اینطور فکر می کنید ؟ چرا ؟ واقعا طرف مقابل این شکلی است ؟ اگر این شکلی است بروید با گفتگو و صحبت آن را حل کنید .
همیشه بسیاری از اوقات ، بیش از حد ۸۰-۹۰ درصد مشکلات با گفتگو می تواند حل شود . بیاییم آن گفتگوهای درونی خود نسبت به یک سری افراد بررسی کنیم ، افرادی که خیلی نزدیک هستند ، ۴ تا ۵ تا ، و بعد بیاییم ببینیم که چطور می توانیم واقعا مطمئن شویم که این گفتگوهای درونی واقعیت دارد .
حداقل اگر هم واقعیت دارد تمامش کنیم با یک گفتگو و صحبت و بفهمیم که آره اینطوری است و این گفتگوی درونی چند ماه ، چند سال ادامه دار نباشد . همین امروز بنشینید گفتگوهای درونی منفی خود را نسبت به آدم های مختلف ، نسبت به کارهایشان ، بنویسید و بعد بیایید بررسی کنید ، حلش کنید . این گفتگوهای درونی ادامه دار نباشد که می تواند شما را تخریب کند و عزت نفستان را نابود کند .
در هر صورت مطمئن باشید مطالب این گروه حتی اگر برخلاف مذاقتان باشد ؛ باز هم می تواند زندگیتان را تغییر بدهد.
عزت نفس یک مسیر کوتاهی است ؛ هزینه اش هم کم است .
خیلی کمتر از هزینه ی خیلی از چیزهایی که در زندگی داریم می کنیم . خیلی از ما دوره های مختلف می رویم ؛ کارهای مختلف می کنیم ولی امان از اینکه عزت نفسمان مشکل داره . چشمه ای که داریم از آن آب میخوریم مشکل دارد . انتهای چشمه مشکل ندارد . ما نمی آییم ابتدای چشمه را بررسی کنیم که زلال کنیم ؛ بعد می آییم کلی هزینه می کنیم و کلی وقت میگذاریم برای اینکه انتهای چشمه آب بخواهد زلال شود و به دست مردم برسد . نه ! اینچنین نیست . عزت نفس یک مسیر میانبر است که قطعا می تواند اتفاقات بزرگی در زندگیتان رقم بزند .
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
بسیارر عالی
سلام و درود بر شما
تشکر از همراهی شما بزرگوار
بسیار جالب و بروز
سلام و درود بر شما
ممنون از همراهی شما