اپلیکیشن بیان ماندگار را دانلود و نصب کنید

فهرست مطالب

رایگان شد!

8 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

افزایش عزت نفس

 ۷ نکته فوق العاده مهم در سنجش عزت نفس

سر تیتر مطالب

 ۷ نکته فوق العاده مهم در سنجش عزت نفس

در این مقاله ۷ نکته مهم در سنجش عزت نفس را بررسی خواهیم کرد تا بتوانید عزت نفس و ارزشمندی خود را در زندگی، بسیار افزایش دهید

سلام و وقت بخیر امیدوارم که خوب و سلامت باشید و مطالب را تا به اینجا خوب پیش رفته باشید مخصوصا این کارهای عملیاتی  در بالا بردن عزت نفس که درآخر خدمتتان گفتم.

ازبحث هدف گرایی، از بحث مسئولیت پذیری ، خودپذیری ، ابراز راحت نظرات و نظم شخصی و موضوعات مهمی را که این اواخر گفتم. امیدوارم که اموزش ها را پیگیری کرده باشید ؛ بررسی کرده باشید و ببینید که چطور میتوانید در زندگی خودتان اینها را رعایت و اجرا کنید . 

تمرینات و آموزش ها را ادامه دهید ، استمرار داشته باشید و بدانید که شرط موفقیت در هر مهارتی ، در هر کاری ، در هر آموزشی ؛ استمرار ، تمرین ، استمرار ، تمرین ، حتی زمان های بسیار کوچک ، هر روز است .  

چندتا نکته ی خیلی مهم را می خواهم در انتهای این دوره رایگان خدمتتان ارائه بدهم و خیلی می تواند در بحث افزایش عزت نفس کمک کند.

یک سری نکاتی هستند که خیلی مهم اند و قطعا خیلی ذهن شما را به چالش می کشند و خیلی سوالات برایتان ایجاد می شود ولی اگر برگردید به مطالبی که از قبل گفته شده ؛ به اینجا که می رسیم میبینیم که این مطالب میتوانند قابل حل و قابل درک باشند و نباید از آنها فرار کنیم .

 

فایل های صوتی این قسمت مقاله :

 



 

 

نکته اول در سنجش عزت نفس : الگوهای رفتاری تکرار شونده:

نکته ی اول بحث مراقبت از الگوهای رفتاری تکرارشونده هستند . در شرکتی کار می کنم بعد از مدتی اخراج می شوم به شرکت دیگری برای کار می روم و خوشم نمی آید و بیرون می آیم و به شرکت دیگری می روم که کارمندا و همکاران به من می خندندو بیرون می آیم و به شرکت دیگری میروم و همین طور ادامه دارد .

وارد ارتباطی می شوم ؛ نمی توانم . وارد ارتباط دیگری می شوم و همینطور ارتباط های مختلف و این افراد خودشان را بدشانس می دانند . ببینید اگر یک نفر ، یک شرکت به شما بد کرده باشد شما حق دارید گله مند باشید یا دوشرکت !

ولی وقتی دارد این اتفاقات پشت سر هم تکرار می شود و الگوهای رفتاری تکرارشونده هستند اینها خیلی نامناسب اند . اینها دارند به شما آلارم می دهند که یک جایی مشکل دارد ، که یک جایی دارد میلنگد. شما بدشانس نیستید . شما از عزت نفس پایینی برخوردار هستید . دارند این را آلارم می دهند .

باید بررسی کنیم که کجا مشکل دارد:

کجا غلط است که من همیشه اخراج میشوم . همیشه نمی توانم . می روم کارهای مختلف و برمیگردم .

همیشه در ارتباطات مختلف با دوستان مختلف می روم ولی نمیتوانم دوست پیدا کنم ؛ نمیتوانم ارتباط خوب برقرار کنم . همیشه می روم کتک میخورم ! همیشه می روم و برمی گردم . چه است ؟ این وسط یک جایی میلنگد و آن من هستم و من هستم که باید اصلاح شوم . و جالب است این رفتار وقتی که تکرار می شود و من بررسی نمی کنم ؛ آدم ها ترغیب می شوند که به من بی احترامی کنند و همان رفتارهای قبلی که من از آنها فرار می کردم باز هم بر سر من بیاورند .

وقتی اتفاقات دارد پشت سر هم رخ می دهد ، اتفاقات ناگوار!! وقتی ارتباطات ناگوار ، وقتی آدم های نامناسب دارند می آیند ؛ یک جایی دارد میلنگد! قبول کنیم که یک قسمت هایی از وجود من ، افکار و ذهنیت های من ایراد دارند . عزت نفس من ایراد دارد و باید روی آن کار کنم . اینکه قبول کنید خیلی از مسیر را رفتید؛ این را قبول کنید .

 

 

افزاش عزت نفس

اگر قبول کنید که عزت نفستان ایراد دارد ؛

خیلی از مسیر افزایش عزت نفس را رفتید . خیلی از افراد حاضر نیستند قبول کنند . بابت همین همیشه گرفتار هستند و این الگوهای رفتاری تکرار شونده مرتب برایشان پیش می آید .

خانمی ازدواج می کند ؛ شوهر اولش کتکش میزند و طلاق می گیرند . وارد یک ارتباط دیگری می شود ؛ شوهر دوم ! باز هم کتک میزند و باز هم از خانه اخراج می شود و همین الگو تکرار میشود اگر به کارهای نامناسب دیگری کشیده نشود ؛ همین الگو مرتب دارد تکرار میشود .

اینجا یک نفر هست که نقش اول نمایش را دارد بازی می کند . منی که در شرکت های مختلف می روم و بیرون می آیم ؛ منی که در رابطه های مختلف می روم و بیرون می آیم . اتفاقات دارند تغییر می کنند اما آدمِ هیچ وقت تغییر نمی کند . نقش اول فیلم را دارد بازی می کند . همانی که از کیسه ی عزت نفسش خرج کرده و آن عزت نفس را ندارد .

نمایشنامه دارد تغییر می کند ؛ فیلم دارد جلو می رود اما بازیکن اصلی ثابت است . خانم یا آقایی که عزت نفس ندارد … و جالب است این افراد همیشه دیگران را ، دنیا را ، خدا را محکوم می کنند . همه ظالم هستند و اینها مظلوم هستند .

نگاه نمی کنیم که داستان ، قانون ، چیز دیگری است که من به آن توجه ندارم . من به همه چیزِ بیرون خودم توجه دارم ولی به آن اصل درون خودم ، به آن احترام ، ارزشمندی ، آن عزت نفس هیچ توجهی ندارم . همه چیز در بیرون خودم برای من مهم است ولی در درون خودم آن عزت نفس را اهمیتی نمی دهم .

 

 

مراقب باشید در مسیر افزایش عزت نفس اگر موردی دارید ؛

مشکلی دارید با افرادی صحبت کنید که از شما چند سطح بالاتر هستند . افکار بهتری دارند ؛ ذهنیت های بهتری را دارند . سعی نکنید با افرادی صحبت کنید که مشکلاتی شبیه شما دارند ؛ چون در همان مشکلات غوطه ور می شوید و هیچ کمکی به عزت نفس شما نمی کند . همیشه گفته می شود با آدم هایی که بالاتر از شما هستند صحبت کنید .

از گود خارج شوید و راحت تر خودتان را و رفتارتان را تحلیل کنید . اگر با یک نفر که مانند شما است صحبت کنید داخل گودی می افتید که میچرخید و میچرخید و از این گود دارید سخت حرکت می کنید و میچرخید ولی هیچ وقت به راحتی بیرون نمی آیید .

بیاییم بررسی کنیم ؛ اگر یک شکستی هست ؛

اگر یک رفتاری هست که دارد تکرار می شود . یک شکستی هست دارد در ارتباط ، در شغل ، در درآمد یا هرچیزی دارد تکرار می شود ؛ بیاییم بررسی کنیم که علت آن مشکل چه است !

نگذاریم . این ها مانند موریانه ای هستند که متوجه نیستیم از درون ما را بخورند و کیسه ی عزت نفس ما را نابود کنند . مراقب باشیم ؛الگوهای تکرارشونده مانند موریانه هایی هستند که داخل درخت هستند و ما آنها را نمیبینیم ولی بعد از مدتی میبینیم که درخت سقوط کرد و همه موریانه ها از آن خارج شدند .

مراقب این موریانه ها باشیم . الگوهای ثابت تکرار شونده ! بیاییم بررسی کنیم ؛ تحلیل کنیم و علتش را پیدا کنیم . همین که بنشینیم بررسی و تحلیل کنیم و علتش را پیدا کنیم و قبول کنیم که عزت نفسمان مقداری ایراد دارد خیلی از مسیر افزایش عزت نفس را رفتیم . من این را با شهامت می گویم .

 

 

فایل های صوتی این قسمت مقاله :

 



 

نکته دوم در سنجش عزت نفس : یادگیری یک مهارت بیشتر!

هر چقدر که شما مهارت های بیشتری آموزش ببینید ، یاد بگیرید ، عزت نفس شما هم بیشتر می شود .

گفتیم یک چرخه وجود دارد ، وقتی من یک فعالیتی را انجام می دهم ، یک کاری را انجام می دهم ، آموزشی را می بینم ، اعتماد به نفسم بیشتر می شود . وقتی اعتماد به نفسم بیشتر شود می تواند روی عزت نفس من تأثیر گذاشته شود .

وقتی عزت نفس من بیشتر شود باز هم می توانم کارهای بیشتری کنم ، باز هم آموزش می بینم ، اعتماد به نفسم بیشتر می شود ، عزت نفسم بیشتر می شود ، کارهای بزرگتری میکنم . کارهای بزرگتر می کنم ، اعتماد به نفسم بیشتر می شود و هم چنین عزت نفس و این چرخه هم چنان بزرگ و بزرگ تر می شود .

اگر واقعا می خواهید عزت نفستان افزایش یابد ، اگر واقعا می خواهید که اعتماد به نفستان هم زمان با عزت نفس بیشتر شود ، سعی کنید که مهارت های بیشتری آموزش ببینید ، حتی مهارت های نامربوط ؛ نامربوط به عزت نفس ، نامربوط به گذشته خودتان یک مقداری .

می گویند در مذاکره میان دو نفر که سطح مذاکره و فن بیان هر دو در یک حد است ، کسی برنده می شود که یک مهارت بیشتر یاد داشته باشد ، کسی برنده می شود که یک مقدار عزت نفسش بیشتر باشد ، کسی برنده می شود که یک مقدار مهارت خاصی را از شخص دیگر بیشتر یاد داشته باشد .

 

 

افزاش عزت نفس

در مورد مسیر عصبی صحبت کردیم :

و اگر اطلاعات ندارید حتما یک فیلمی را برایتان ارسال می کنم . ببینید وقتی مهارتی را آموزش می بینید ، مغز و ذهن شما درگیر می شود و سلول های خاص ایجاد می شود که آن مهارت را آموزش  ببینید .

به آن سلول ها ، به آن مسیری که این سلول ها ایجاد می کنند ، مسیر عصبی ( Neural pathway ) می گویند و وقتی فردی یک مهارتی را بیشتر بلد باشد ؛ ذهنش قدرتمندتر ، بازتر و وسیع تر است و راحت تر می تواند ارتباط برقرا کند ، راحت تر می تواند مسائل را ببیند ، حل کند ، تصمیم بگیرد و در ادامه آن ، عزت نفسش بیشتر شود .

اگر مشکل عزت نفس دارید حتما دنبال یک مهارت خوبی بگردید حتی یک مهارت نامربوط . کار من مهندسی است ، کار من آموزش است ولی ناگهان  تصمیم می گیرم که بروم سنتور یاد بگیرم . قطعا می تواند روی عزت نفس من تأثیر بگذارد . ذهن من را گسترده می کند ، وسیع تر میکند و قطعا اعتماد به نفسم را بیشتر می کند و قطعا همراه با آن عزت نفس من بیشتر می شود .

و یکی از قدرتمندترین مهارت هایی که شما می توانید آموزش ببینید ،

بحث مهارت سخنوری است که این مهارت سخنوری ؛ اعتماد به نفس ، فن بیان ، مهارت های کلامی ، هوش کلامی ، سخنرانی و هر ارتباط مؤثری را ، هر مهارتِ ارتباط مؤثری را در بر می گیرد .

حتما مهارت سخنوری را آموزش ببینید و شک نکنید که ادامه دادن ، آموزش دیدن ، آموزش دادن و اجرا کردنِ همین مهارت سخنوری ، نه تنها باعث افزایش عزت نفس شما می شود بلکه هم زمان با هم باعث افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس شما می شود و می توانید اتفاقات شگرفی در زندگیتان رقم بزنید .

در ادامه من یک لینکی را قرار می دهم . لینک مربوط به مسیر افزایش اعتماد به نفس حرفه ای است ، از سایت ما است ، آموزش های سایت ، کلیپ های سایت ، قبلا هم ارسال کردم ، باز هم ارسال می کنم و قطعا این مسیرِ اعتماد به نفس ، خیلی به شما کمک می کند که بتوانید عزت نفس خودتان هم افزایش پیدا کند . کار کنید ، به دوستانتان هم معرفی کنید و قطعا اتفاقات خوبی را شاهد خواهید بود .

 

 

 

فایل های صوتی این قسمت مقاله :

 



 

 

نکته سوم در سنجش عزت نفس : نحوه برخورد با مشکلات

 در بحث نکات نهایی در مسیر افزایش عزت نفس که چند مورد را قبلا خدمتتان گفتم که یکی از آن ها یادگیری مهارت ها بود که باید بتوانید مهارت های خوبی را یاد بگیرید در بحث عزت نفس و یا مراقب از الگوهای رفتاری تکرار شونده است ؛

یک بحثی را داریم تحت عنوان شکست ها و نحوه برخورد با شکست ها . این خیلی مهم است .

می خواهم ۲ دیدگاه را در موضوع مقابله با شکست ها ، نحوه نگاه به شکست ها بیان کنم که خیلی مهم است و به آن توجه داشته باشید

یک مدل ذهنی ، یک نگاه به شکست ها این است که حالت مدل ذهنی منتقدانه است .

یک نفر یک کار اشتباهی را انجام می دهد ، یک دفعه می گوییم این دیگر چه کسی بود ! این از یک قاتل جانی هم بدتر است ، این دیگر چه کسی است ، این دیگر چه مدیری است !. یک مدل ذهنی دیگر یا نگاه دیگر  ، مدل ذهنی وکیلانه است ، حالت وکیل . وکیل ها را که می دانید ، عادت دارند در هر موقعیتی که قرار می گیرند ، چه وکیلِ یک مجرم هم باشند _ مجرم از دید ما _ باز هم سعی می کنند از حق و حقیقیت صحبت کنند و تا  جایی که امکان دارد به درستی دفاع کنند ؛ حتی از آن مجرمی که حالا اصطلاحا ما او را می بینیم و به او مجرم می گوییم .

در هر جایگاهی که قرار می گیرند سعی می کنند که حقایق را بیرون بکشند ، در کنار هم قرار بدهند و از موکل خود دفاع کنند .

۲ نگاه به موضوعات و اشخاص ، مشکلات و شکست ها داریم : مدل ذهنی منتقد ، مدل ذهنی وکیلانه( وکیل). حالا در مورد مدل ذهنی وکیلانه ( وکیل ) می خواهیم صحبت کنیم .

وقتی افرادی که مدل ذهنی وکیل را دارند:

، با مشکلات ، مسائل و افراد چگونه برخورد می کنند و صحبت می کنند . یک جاهایی هم اشتباه حساب کردم باید بنشینم بهتر حساب کنم . آن دقائق اولیه صحبت هایم به خوبی صحبت کردم ولی بعدش یک مقدار خراب شد . دفعه بعد باید فکر بهتری کنم . بهتر اقدام کنم .

از بین این رفتارهایی که انجام دادم واقعا کدامشان مشکل داشت ؟ اشتباه بود؟ کجا باید یاد بگیرم ؟ کجا باید بروم آموزش ببینم؟ چه کار باید بکنم که دفعه بعد بهتر بتوانم صحبت کنم؟. نحوه این سؤالات و گفتگوها را ببینید و تفاوتش را با مدل ذهنی منتقد ببینید . به نظر شما کدام یک از آن ها می تواند به راهکار منجر شود ؟ بدون هیچ چیزی ، بدون هیچ حاشیه ای ، کدام یک از این ها ؟ شما جواب دهید .

همین ابتدا یک سؤال یبپرسم :

وقتی شما جایی شکست می خورید یا با یک اتفاقی رو به رو می شوید یا با یک عدم ارتباطی مواجه می شوید ، با یک نفر نمی توانید ارتباط بر قرار کنید ، یک مشکلی برخورد می کنید ، مدل ذهنی شما چه است ؟ منتقدانه است یا وکیلانه؟ مدل ذهنی منتقد را دارید یا مدل ذهنی وکیل ؟ کدام یک از این ها را دارید ؟ چند نمونه از مدل ذهنی منتقد را می خواهم بیشتر بشکافم ، توضیح دهم .

کسی که مدل ذهنی منتقد را دارد در برابر اتفاقات ، مشکلات ، شکست ها ، صحبت هایش با خودش یا با دیگران به این صورت است : چرا اینطور شد ؟ من که استعداد دارم ، من که می توانم خوب صحبت ، چرا آنقدر بد صحبت کردم؟ کاش زودتر اقدام می کردم ، ای بابا در این کار هم شکست خوردم .

۲ساعت فرصت داشتم صحبت کنم ، صحبت کردم ها ولی اصلا حرف خوبی نتوانستم بزنم . نتوانستم به خوبی جمعش کنم . من که استعدادم زیاد است پس چرا اینطور شد؟. نگاه بکنید می بینید که تمام این ها برچسب هایی است که آدم های منتقد دارند به خودشان می زنند تا به دیگران  و این مدل ذهنی منتقد است .

 

افزاش عزت نفس

 

کسی که منتقد است مدل ذهنی اَش اینطور است:

  ، چرا اینطور شد ؟ ای بابا ، کاش اینطور میشد ، اگر اینطور میشد چه ، من که خوب بودم ، آن که خوب بود و تمام صحبت ها در این مدل ها است . بنظرتان با این نحوه گفتگو و صحبت ما به جایی می رسیم؟! قطعا شما باید مدل ذهنی وکیلانه (وکیل) را داشته باشید .

نحوه سؤالات شما ، نحوه گفتگوی شما با خودتان ، نحوه برخوردتان در اتفاقات مختلف با خودتان ، گفتگوهایی که با خودتان می کنید ، گفتگوهای درونی ، همه این ها روی عزت نفس شما تأثیر می گذارد .

فردی که مدل ذهنی وکیل را دارد:

می رود اشتباه خود را بررسی می کند ، راهکار ها را می بیند و بهتر میکند ،  اعتماد به نفسش بهتر می شود ، اتفاقات بهتر می افتد و باز عزت نفسش بیشتر می شود .

عزت نفس بیشتر می شود ، جلوتر می رود ، راهکارهای بیشتری را در می آورد ، اعتماد به نفسش بیشتر می شود و به مرور عزت نفسش بیشتر می شود ولی آیا کسی که مدل ذهنی منتقد را دارد اصلا می تواند به سمت جلو حرکت کند؟! تا اینکه بخواهد برود اتفاقات خوب را ، عزت نفس و اعتماد به نفس را رقم بزند ، بنظرتان واقعا می تواند؟ خیر . نمی تواند و اینجا یک تمرین را می خواهم که انجام دهید . آخرین شکستی که خوردید  ، در هر چیزی ، آخرین اتفاق بدی که برایتان رخ داد ، در هر چیزی ، در یک معامله مالی ، در یک ارتباط ، در هر چیزی ؛ بنویسید چه بود و شروع کنید از خودتان سؤال پرسیدن و ببینید که مدل ذهنیتان وکیلانه است یا منتقدانه و روی آن فکر کنید .

این مقاله را حتما مشاهده بفرمائید
عزت نفس چیست؟ - مهمترین قسمت زندگی شما!

فقط می خواهم خودتان در پیشگاه خودتان ببینید که مدل ذهنیتان چه است ؟ آیا وکیلانه است یا منتقدانه ؟ و هر طور که بود سعی کنید که مدل ذهنیتان را به سمت حالت مدل ذهنی وکیل بیاورید .

راهکارها را بررسی کنید ، مشکلات را بررسی کنید ، راهکارهایش را ببینید و ببینید چه کارهایی می توانید بکنید که دیگر این مشکلات اتفاق نیفتد . همین که بنشینید این ها را بررسی کنید ، همین باعث افزایش عزت نفس شماست . روی این موضوعی که گفتم خیلی فکر کنید . موفق باشید .

 

فایل های صوتی این قسمت مقاله :

 



 

 

نکته چهارم در سنجش عزت نفس : سناریو پردازی برای آینده!

در ادامه بحث نکات تکمیلی در افزایش عزت نفس ، به یک نکته مهم دیگری می رسیم و اینکه همیشه سعی کنید در مورد آینده سناریو پردازی کنید نه رؤیا پردازی.

یک داستانی است در مورد یک ناخدایی که در یک کشتی است و انتهای داستان یک نقل قولی است که ناخدا به راوی داستان می گوید . می گوید ما امید داریم که بهترین اتفاقات برای ما در دریا بیفتد ، اما اما اما ، آماده بدترین اتفاقات هم هستیم .

این صحبت های یک ناخدا است در یک شرایط بحرانی که در دریا می تواند ایجاد شود . امید دارد که بهترین اتفاقات بیفتد اما آماده بدترین اتفاقات هم است .

امید داشته باشیم ، رؤیاهایمان را داشته باشیم ولی حواسمان باشد که می تواند اتفاقات مختلف بیفتد . واقع گرایانه باشیم و بیاییم مراحل کار را بررسی مهندسانه کنیم .

منظور از سناریوپردازی این است:

که مراحل اجرای کار ، فرآیند های کار ، هر کاری که می خواهید انجام دهید را بنشینید طراحی کنید ، بررسی کنید . می خواهید یک خانه بخرید ، بیایید مراحل کار را بررسی کنید . چه چیزایی باید فروخته شود ، در چه زمانی فروخته شود ؛ این مقدار طلاها ، این مقدار زمین ، این خانه قبلی ، این زمین ، تا بتوانیم این خانه n متری را در فلان قسمت شهرمان بخریم .

بیایید به خوبی سناریوپردازی کنید ، مانند یک مهندس بشوید  تحلیل و بررسی بکنید که چطور می توانید یک خودرو را بخرید . رؤیاپردازی خوب است ولی اینکه در رؤیاهایتان غرق شوید چیز خوبی نیست .

به طور کلی به نظرم رؤیاهایتان را داشته باشید:

ولی در کنار آن سناریو پردازی ، طراحی و کار مهندسیتان را هم انجام دهید . چطور می توانیم این رؤیا را به واقعیت بپیوندیم ؟ باید اقدام کنیم

یک مواقعی بیاییم بهترین اتفاقی که در کارمان می تواند رخ دهد را بررسی کنیم . اینکه ماهیانه ۵۰ میلیون تومان درآمد داشته باشم ، این بهترین اتفاق است . در کنار آن بیاییم بدترین اتفاق را هم بررسی کنیم .

اینکه هزینه های خودمان را هم به سختی دربیاوریم . هزینه های زندگی ، هزینه کرایه مغازه مان یا حتی هزینه کرایه خانه ؛ این ها را در نظر بگیریم و بعد بیاییم واقع گرایانه ترین کار را تصور کنیم ، بررسی کنیم ، واقع گرایانه ترین کار این است که کار خوب ، کاری که شما انجام می دهید گاهی خوب است ، گاهی درآمد دارد ، گاهی هم سخت است و شاید درآمدش خوب نباشد ، طول می کشد که به یک درآمد خوب برسید .

اتفاقات خوب در ذهن من است :

قطعا می خواهم به یک ماهی برسم که از آن ماه به بعد ۵۰ میلیون تومان درآمد داشته باشم ولی واقعیت این است که الان گاهی اوقات سخت است ، گاهی اوقات باید چک بدهم ، گاهی اوقات باید مالیات پرداخت کنم ، بدهی های مختلف وجود دارد ، این ها را بیایم بررسی کنم و در کنار هم قرار دهم ، یک کارِ مهندسی کنم که ورشکست نشوم و بعد ، آن رؤیاهایم را هم در کنارش داشته باشم .

یعنی علاوه بر اینکه رؤیاهایتان را دارید باید بنشینید سناریوپردازی کنید ، طراحی کنید ، مهندسی کنید و بتوانید فرآیند و مراحل اجرای کار را دربیاورید .

من در چه مراحلی ، با چه مراحلی ، با چه کارهایی می توانم به رؤیاهای خودم برسم با وضعیت واقعی کنونی . و این وسط ، ببینید ارتباطی که ما با بچه هایمان ، با بچه ها داریم ، خیلی مهم است .

ما الان در بچگی برای فرزندانمان باید عزت نفس بسازیم و این یک سرمایه بزرگی برای آن ها در آینده شان است که میتواند با استفاده از آن سرمایه درآمد داشته باشند و یک زندگی خوب ، یک فکر خوب ، یک ذهنیت خوب را داشته باشند .

از همین الان کمک کنید که بچه ها ارزشمندی را احساس کنند :

احساس کنند یک انسان ارزشمندند و مانند بقیه می توانند از ثمرات تلاش و از نتایج تلاششان استفاده کنند .

نباید بچه ها را بخاطر اشتباهشان له کنیم . اگر اشتباهی کردند ، بیاییم بررسی کنیم ، خب چطور می توانستی این کار را بهتر انجام دهی ، بیا با هم انجام دهیم . بچه ها را بخاطر تفکرات و نظراتشان له نکنیم و بگذاریم نظراتشان را بگویند ، صحبت هایشان بکنند چون همین بچه ها وقتی بزرگ می شوند اگر به سن ازدواج برسند نمی توانند ارتباط برقرار کنند ، صحبت کنند ، توانمندی ها و صحبت هایشان را ابراز کنند به این دلیل که در گذشته ما نگذاشتیم تفکرات و نظراتشان را ارائه دهند و آن ها را خیلی راحت له کردیم .

با بچه ها بازی کنید ، موقع بازی کردن آن ها را بزرگ نشان دهید ، آن ها را برنده نشان دهید گاهی اوقات و حس مهم بودن به آن ها بدهید . احساس کنند که ارزشمندند .

وقتی با آن ها بازی می کنیم ، وقت می گذاریم ، نشان می دهیم که آن ها ارزشمند هستند و در آینده هم این حس ارزشمندی را با خودشان منتقل می کنند به نسل بعدی به دیگران و قطعا اتفاقات خوبی برایشان میفتد و همین کمک می کند که همیشه به سوی پیشرفت بروند و اگر کمک کنیم که عزت نفسشان بیشتر شود قطعا همیشه به دنبال اتفاقات خوب هستند ولی اگر این کار را نکنیم همیشه منتظر اتفاقات بد در زندگیشان هستند .

 

افزاش عزت نفس

 

واقع گرایانه باشیم ، بچه هایمان را با دیگران مقایسه نکنیم ؛

بچه را با گذشته خودش ، نمره الانش را با نمره گذشته خودش مقایسه کنیم . یک مقدار واقع گرایانه باشیم .

خیلی بیش از حد ایده آل گرا نباشید اگر هم هستید اشکال ندارد ولی در کنارش سناریوپردازی کنید ، مهندسی کنید . درست است می خواهید بچه شما یک دکتر خوب ، یک مهندس خوب ، یک فرد خوب شود ولی باید بیاید مراحل زندگی اش را سناریوپردازی کنید ، طراحی کنید و اینکه شما بتوانید عزت نفسش را افزایش دهید .

اگر فقط برایش رؤیا داشته باشید ، اگر فقط برایش ایده آل ها را درنظر بگیرید و به این سناریوهای زندگی اش ، مراحل زندگی اش ، مراحل رشدش ، افزایش عزت نفسش توجه نکنید قطعا اتفاقات بدی می تواند در آینده برایش بیفتد حتی اگر پول زیادی برایش به ارث بگذارید ، حتی اگر تحصیلات بالایی داشته باشد . به این توجه داشته باشیم .

در ارتباط با بچه ها نه خیلی بیش از حد به آینده نگاه کنیم نه به دیگران ؛

بچه ها را فقط با گذشته خودشان مقایسه کنیم تا در مسیر زندگی ، خودشان تحلیل کنند و به آن ایده آل و رؤیایی که دوست داریم برسند . وقتی آن ها را با گذشته خودشان مقایسه می کنیم ، وقتی خودشان را با خودشان مقایسه می کنیم ، وقتی آن ها را با دیگران مقایسه نمی کنیم ، کمک می کنیم که در زندگیشان رشد پیدا کنند .

یک جاهایی لازم است که به آن ها بگوییم در این کار می توانی از فلانی الگو بگیری ولی اینکه سرکوفت بزنید ، سرکوب بزنید و فقط طرف مقابل را تأیید کنید ، برادر ، خواهر ، دختر خاله اش است و به این توجه نداشته باشید ، این باعث نابودی اش می شود ، این باعث کاهش عزت نفس و ارزشمندی اش می شود و دیگر سعی نمی کند در زندگی ، خودش را تحلیل کند ، خودش را بررسی کند ، می گوید من همینم که هستم یعنی ما باعث شدیم که به اینجا برسد که بگوید من همینم که هستم و یک مسیر اشتباهی را در زندگی اش برود علی رغم تحصیلات خوب یا پول خوبی که دارد .

پس حواسمان باشد ، واقع گرایانه باشیم و کارهایمان را هم نسبت به خودمان و هم نسبت به بچه ها واقع گرایانه باشیم . در عین حال نظر شخصی من است ، رؤیاها و ایده آل های خودتان را داشته باشید ، یک هدف بزرگ را داشته باشید ولی بنشینید در این مسیر تحلیل کنید ، بررسی کنید ، فرآیند ها را مهندسی کنید و حواستان باشد که عزت نفس شما ، عزت نفس فرزندانتان مهم ترین چیز در این مسیر است که بتوانید به آن ایده آل ها و رؤیاهای بزرگ برسید .

 

 

فایل های صوتی این قسمت مقاله :

 



 

نکته پنجم در سنجش عزت نفس : تحلیل سود و زیان رفتارها

امروز در مورد نکات نهایی در مسیر افزایش عزت نفس، خواستم در مورد یک نکته دیگر هم کوتاه صحبت کنم؛ تحلیل سود و زیان رفتارها.

یک مواقعی است ما یک رفتارهایی انجام می دهیم و بعد بدون اینکه به عواقبش فکر کنیم، به سود و زیانش فکر کنیم، همین ها باعث کاهش عزت نفس ما می شود.

چه بهتر است که پس همین الان بیاییم تمام رفتارهایی که داریم؛ حالا همه را نه ولی بیشتر رفتارهایی که داریم را بررسی کنیم؛ این رفتار می تواند یک انتقاد باشد، یک برخورد شدید باشد، یک صحبت منتقدانه باشد ؛ ببینیم واقعا سود و زیانش چطوری است.

اصلا برای ما سودی دارد، زیانی دارد که ما بخواهیم آن کار را انجام دهیم و تازه در انتهای آن هم قرار باشد عزت نفس ما کاهش یابد.

یک مثال از تحلیل سود و زیان

فرض کنید که شما در مسیر به سمت خانه دارید حرکت می کنید، از روی یک پُلی باید بروید یا از خط عابری باید بگذرید یا از مسیری باید عبور کنید که یک طرفه هم است ولی می بینید که یک ماشین در نزدیک خانه شما پارک کرده است. شما خیلی عصبانی می شوید. شاید برگردید چندتا حرف هم به او بزنید. حالا نمی گویم فحش بدهید ولی شاید ناراحتیتان را بگویید که جای بهتری میشد پارک کرد.

بنظرتان اگر همسایه باشد با یک فردی که عابر باشد و آمده پارک کرده است و ۱ساعت دیگر می خواهد برود، رفتارتان فرق نمی کند؟. همینجاست سود و زیان مشخص می شود. بله ، خیلی فرق می کند. اگر همسایه باشد قطعا رفتارمان طور دیگری است و اگر عابر باشد باز می بینیم که رفتارمان طور دیگری می شود.

بعضی از افراد هستند که اگر یک عابری باشد می گویند که خب من بروم با او حرف بزنم و صحبت خودم را بکنم ولی می گویند خب نتیجه اش چه می شود! نتیجه اش این می شود که  اعصاب من مستهلک می شود؛ عابر است دیگر؛ پارک کرده می رود.

بیخیال، حالا یک چیز کوچک هم به او می گویم می رود و برعکس یک سری افراد هستند که همسایه شان باشد باز می روند انرژی می گذارند با همسایه صحبت می کنند؛ شاید مستهلک شوند ولی این کار را می کنند.

چرا؟ چون برایشان سود دارد:

چون باعث می شود همسایه دفعه بعد این کار را نکند. آنجا برای عابری که دیگر شاید آنجا نیاید، سود ندارد؛ شاید زیان داشته باشد که بخواهی با او صحبت کنی، انتقاد کنی، ناراحتی ات را به او بگویی؛ چون مستهلک می شوی؛ او می گذارد می رود ولی برای همسایه شاید فردا و پس فردا دوباره پارک کند، این صحبت را بتوانی خیلی محترمانه و قاطعانه بیان کنی درست است که مستهلک می شوی اما خیلی می تواند خوب باشد و در هر دو حالت می تواند باعث افزایش عزت نفس شما شود.

اگر با همسایه تان قاطعانه و محترمانه صحبت کنید باعث افزایش عزت نفستان می شود و اگر با آن عابری که رد می شود هم خیلی قاطعانه هم صحبت نکنید مانند همسایه تان، باز هم عزت نفستان حفظ می شود.

ما بیاییم بررسی کنیم بعضی از کارها را ببینیم که واقعا به سودمان است یا به زیانمان است و این سود و زیان را _ نه سود و زیان شخصی_ سود و زیانی که باعث افزایش یا کاهش عزت نفس من می شود، از این جهت آن را ببینید نه آن سود، پول یا سودی که اصطلاحا داریم می شنویم نه؛ افزایش و کاهش عزت نفس؛

سود و زیان را از این جهت بررسی کنیم:

من می روم یه جایی ارائه ای را می دهم کنار یک سری از مدیران و صحبت هایم را انجام می دهم؛ نمودار ها، شکل ها و توضیحات و نظریات و تِزهایم را ارائه می دهم و در مورد مشکلی که ایجاد شده است صحبتم را می کنم و بعد از جلسه سریع به اتاقم می روم و می نشینم از ترس اینکه مبادا به ارائه من انتقاد کنند؛ مبادا صحبتی کنند؛ مبادا حال من را بخواهند بگیرند و یک هفته بعد باز می آیم و تازه شروع می کنم به پرسیدن؛ خب آقای مهندس، آقای دکتر، ارائه من چطور بود و خیلی از آن ها یادشان رفته و در کل می گویند که بد نبود؛ خوب بود ولی این نکته را هم رعایت کنی بهتر است.

خیلی افراد دوست دارند این شکلی باشد. افرادی که عزت نفس پایینی دارند عموما این شکلی هستند؛ دوست دارند فرار کنند. برایشان سود دارد که فرار کنند ولی سودشان چه است؟ سودشان همین سودی است که تعریف عامیانه در جامعه است ولی همین سودشان دارد باعث کاهش عزت نفسشان می شود. دارند فرار می کنند.

من گفتم سود اصلی را  کاهش و افزایش عزت نفس در نظر بگیرید:

نه آن سودی که تعریف عامیانه دارد و پولی که بدست می آوریم یا حال خوب ظاهری که بدست می آوریم.

حالا فرض کنید بعد از جلسه من همانجا بمانم و صحبت ها و انتقادها را بشنوم؛ چقدر من مستهلک می شوم؛ چقدر من اذیت می شوم‌؛ این به صورت ظاهری برای من زیان دارد دیگر درست است ولی همین که انتقادات را بشنوم و همین که انتقادپذیر باشم و بروم اصلاح کنم؛ همین باعث افزایش عزت نفس من می شود.

درست است که در ظاهر برای من زیان دارد؛ انتقاد شنیدن باعث مستهلک شدن من می شود ولی وقتی نگاه می کنم میبینم در نهایت یک سود  بزرگ دارد نصیب من می شود؛ باعث افزایش عزت نفس من می شود؛ اگر بروم خودم را اصلاح کنم. برای کارهایمان، کارهایی که انجام می دهیم؛ کارهای اصلی روزانه مان، زندگیمان، کسب و کارمان، یک جدول بکشیم و سود و زیانشان را بنویسیم.

 

افزاش عزت نفس

 

واقعا سود دارد من این کار را انجام دهم؟!

باعث افزایش عزت نفس می شود ؟ واقعا سود دارد من آن کار را انجام ندهم؟ چه اتفاقی می افتد آن کار را انجام ندهم؟ اصلا لازم است که آن کار را انجام دهم؟! نیازی نیست؛ خودم را مستهلک می کنم با یک عابر درگیر می شوم که می شوم که چه! او که دیگر فردا نیست؛ هیچ سودی هم نصیب من نمی شود تازه باعث کاهش عزت نفسم هم می شود.

وجدانم من را رها نمی کند؛ تو با یک عابری صحبت کردی که دیگر فردا اینجا نیست؛ حالا می گذاشتی امروز پارک می کرد دیگر و همین مانند یک خوره به جان آدم ها می افتد و باعث کاهش عزت نفس می شود. 

یک جدول بابت کارهایمان بکشیم؛

ببینیم که چه کارهایی در روز داریم و انجام کدام یک از این ها باعث سود ، باعث افزایش عزت نفس یا باعث زیان و کاهش عزت نفسمان می شود و آن سود را سود عامیانه در نظر نگیریم _ آن پولی که گیرمان می آید_  آن افزایش عزت نفس، آن کاهش عزت نفس در نظر بگیرید. سود و زیان را اگر در نظر بگیریم خیلی راحت می توانیم تصمیم بگیریم که احساسات ، عواطف و حرف هایمان را بروز بدهیم یا نه.

این مقاله را حتما مشاهده بفرمائید
شکرگزاری - اولین و قدرتمندترین کار در افزایش عزت نفس

درست است سخنوری یک جاهایی خیلی خوب است ولی یک جاهایی سکوت خیلی بهتر است؛ باعث سود می شود؛ باعث افزایش عزت نفس من می شود. به این توجه داشته باشیم. بیاییم کارها را بررسی کنیم .

اتفاقا یک جاهایی صحبت کردن شاید به زیان ما هم بشود؛ باعث مستهلک شدن ما بشود؛ باعث کاهش عزت نفس ما بشود؛ بیاییم روی این ها کار کنیم و بررسی کنیم؛ چه کارهایی در روز داریم انجام می دهیم؛ سود و زیانشان چقدر است و اصلا مهم است انجام دهیم و اصلا این کار کمکی به من می کند؟ اصلا کمکی به دیگران می کند من بروم انتقاد کنم؟! یک مواقعی انتقاد نکردن بهتر است.

یک مواقعی انتقادکردن بهتر است. همه این ها را در نظر بگیریدکه باعث افزایش عزت نفس من و طرف های مقابل می شود یا نمی شود و بعد اقدام کنیم. اینطوری خیلی بهتر می توانیم باعث افزایش عزت نفسمان بشویم در مسیر زندگیمان.

 

 

فایل های صوتی این قسمت مقاله :

 



 

 

نکته ششم در سنجش عزت نفس : میانبر های ذهنی

تمرین هایی که میگوییم انجام دهید و قطعا افردی که فایل ها را پیگیری کردن ؛ آموزش ها را پیگیری کردن خواهند دید و همین الان هم دیدند که چه اتفاقات خوبی در زندگیشان افتاده است .

در مسیر افزایش عزت نفس ، چندتا نکته ی مهم بود که تقریبا میشه گفت دوتا از نکته ها مانده است و امشب یکی از آنها را بیان می کنم تحت عنوان “میان برُ های  ذهنی” که اینها خیلی خطرناک هستند و خیلی کمک می کنند به کاهش عزت نفس ، نه به افزایش عزت نفس!

مغز ما همیشه به دنبال این است که ساده ترین مسیر را انتخاب کند ! برای اینکه کمترین انرژی را مصرف کند .

میدانید که مغز ما مثل یک لامپ ۴۰یا۶۰ واتی میماند ؛ از این لامپ های حبابی قدیمی که همه اش انرژی مصرف می کردند و حرارت ایجاد می کردند . مغز ما دوست ندارد انرژی مصرف کند .

دوست دارد انرژی را نگه دارد و وقتی وارد یک کاری میشود ؛ مطالعه میکند ، یک مقدار آموزش میبیند قرار است که فکر کند مثل یک لامپ۴۰وات -۶۰وات عمل میکند و کلی حرارت از خودش ساطع می کند . بابت همین خیلی دوست ندارد خیلی اوقات فکر کند و خیلی از اوقات دوست دارد مسیر را میان بر بزند و این میان بر ها خیلی خطرناک هستند برای ما و عزت نفس ما …

حالا میخواهم در مورد چندتا از این میان برها با هم صحبت کنیم .

 

افزاش عزت نفس

 

یکی از این میان برها برچسب زدن “هیچ” یا “همه کس” است .

هیچکس یا همه کس ! یک کارمندی ، یک فردی در یک جلسه ای یک خطایی می کند ، یک چیزی را بد ارائه میدهد یا یک مدرکی را ارائه نمی دهد و سریع مغز مدیر چه آلارمی به مدیر می دهد ؟؟؟ ای بابا هیچ کدام این کارمندها قدرشناس نیستند .

هیچ کدام این کارمندها بلد نیستن کارشان را درست انجام بدهند . همه را زیرسوال برد ! چرا ؟ خیلی راحت است . دوست ندارد مغز بنشیند این آدم را فکر کند ؛ فکر کند که چرا اینطور شد !

بیاید به عنوان یک معلول ببیند و علت را بیاید بررسی کند .

همه را زیرسوال میبرد . ای بابا همه ی مهندسا … همه ی دکترها این شکلی هستند . چرا؟ چون کمترین مقدار انرژی را مصرف می کند . خیلی راحت . همه ی اینها این شکلی اند من میدانم. این اصطلاح را هم خودِما به کار بردیم و هم خیلی اوقات شنیدیم .

میان بر دیگر صافی ذهنی است .

روی ذهنمان فیلتر میگذاریم .

فرض کنید همسر شما یک آدم خودخواهی است . حالا به هر دلیلی و این همسر شما یک روزی برای شما گل میخرد و به خانه می آورد . حالا مغز شما بنظر شما چه می گوید ؟ این که آدم خودخواهی است یک گل هم خریده ؛ حتما سر چهارراه بوده و حتما هم مجانی به او دادند یا حتما با قیمت خیلی کم خریده ؛ با یک هزارتومنی که روی داشبورد بوده این گل را گرفته و آورده ؛ کسی را پیدا نکرده و به من داده ! گاهی در این مواقع افراد به هم میگویند : چرا گل برای من گرفتی ؟ چه شده است ؟ خبری شده ؟ از کجا خریدی ! حتی این را دیگر در ذهنشان هم نگه نمیدارند ؛ بیانش میکنند .

یعنی آن فیلتر ذهنی به طور کلی به فیلتر کلامی میرسد . چرا ؟

چون قبلا خودخواه بوده و حالا یک گل گرفته . این کارش با آن شخصیت قبلی که در ذهن من بوده متفاوت است و حالا مغز نمیخواهد فکر کند که این تغییر کرد . نه!! مغز اینجا ترجیح میدهد که فیلتر کند . کارش را حذف می کند و می گوید این همان آدم خودخواه است . یک اشتباهی بوده ! یک جایی در خیابان گل پیدا کرده و برای من آورده ! چرا ؟

مغز خیلی مقاومت می کند چون مانند یک لامپ ۴۰-۶۰وات می ماند . دارد آمپر و ولتاژ می کشد برای اینکه بخواهد فکر کند باید کلی انرژی مصرف کند و حالا فیلتر می کند . یک فیلتر ذهنی و کاری که فرد انجام داده ، یک کاری که فرد از قبل این را انجام نمیداده و یک دفعه انجام داده خط میکشد روی این کارش و می گوید : نه این همان شخصیت است .

چون نمی خواهد فکر کند که این آدم تغییر کرده ؛ میتواند بهتر باشد ؛ میتواند ارتباط بهتری برقرار کند . نه ! مغز نمی خواهد .

یکی دیگر از میان برهای ذهنی تعمیم افراطی است .

تعمیم افراطی به چه صورت است؟ مرد در محل کار با همکاران و مدیرش به مشکل برخورد کرده، حالا وارد محیط خانه که می‌شود آن مشکل را توسعه می‌دهد. می‌گویند که مثل یک قطره ی جوهری که داخل یک آب می‌افتد پخش می‌شود، دقیقا همه چیز را توسعه می دهد.

حالا با مدیرش دعوا کرده، با کارمندش دعوا کرده، با همکارش دعوا کرده، شغلش را شاید از دست داده، موقعی که وارد خانه می‌شود یک چیز کوچک فقط کافی است ببیند، غذا دیر آماده شود، غذا کمی دیرتر جلویش گذاشته می‌شود، “ای بابا، این از کارم! این از همکارم! این از خانمم! این هم از خانه!” یا یک فرد اول صبح ماشینش احیانا به جای کوچکی برخورد می‌کند می‌آید پایین و یک خط کوچک می‌افتد و سریع می‌گوید : ای بابا، امروز دیگر واقعا روز بدی است، از همین اولش مشخص است!

یک اتفاق کوچک که می‌افتد به همه جا تعمیم می‌دهد. یک اتفاق در محل کار، می‌آید در خانه و می‌گوید ای بابا این کارم، این از خانه ام و  دیگر زندگی تعطیل است و واقعا من نمی‌دانم برای چه آفریده شدم! چرا؟ برای اینکه خب مغز ما برای فکر کردن کمتر انرژی مصرف کند، همه چیز را راحت تعمیم می‌دهیم و می رود.

میانبر دیگر فکرخوانی است.

چطور؟ مدیر به همکارش می‌گوید : از رفتارت مشخص است که تو در اینجا، در این شرکت ماندنی نیستی. فکرش را خواند. فکرش را بزرگنمایی کرد. یک حرفی را زد، یک ناراحتی را در مورد یک اتفاق در شرکت بیان کرد، حالا بزرگنمایی کرد.

“نه تو مشخص است که اینکاره نیستی، اصلا من فکرت را خواندم” یا یک کار بزرگ را یک نفر انجام می دهد، یک پروژه ی بزرگی را انجام می‌دهد، یک فعالیت بزرگ را کوچکش می‌کند،” نه من فکرت را خواندم، تو میخواهی یک سواستفاده ای بکنی، تو میخواهی یک چیزی را درقبالش از من بگیری”، و شروع میکنه به طرف برچسب چسباندن! یا یک حسابداری، یک فردی، یک منشی، یک اشتباهی را می‌کند و خیلی راحت متاسفانه بعضی از افراد می‌گویند که : آدم باید احمق بودن خودش را بپذیرد و بداند که گاهی اوقات احمق است!

خیلی راحت در کلام هم حتی می‌گوییم. خیلی راحت یک اشتباهی را انجام بشود، فکر طرف را می‌خوانند و می‌گویند : نه!! تو باید احمق بودن خودت را بپذیری…

این فکرخوانی خیلی چیز بدی است.

اینکه میدانم در فکرت این است! از کجا میدانی؟! ما یک بحثی را داریم، بحث زبان بدن. یک بحث گفتاری داریم و همه این ها را وقتی کنار هم می‌گذاریم یک چیز عجیب و پیچیده ای می‌شود. من چطور میتوانم فکر یک نفر را بخوانم؟! و این اشتباه ترین کار ممکن است.

چرا؟ چون مغز نمی‌خواهد که قبول کند که این فرد اشتباه کرده یا نه! اشتباه نکرده و فکر من دارد اشتباه می‌کند و همین میانبرها، برچسب زدن، تعمیم افراطی، صافی(فیلتر) ذهنی، فکرخوانی، همه ی اینها باعث کاهش عزت نفس می‌شود! چرا؟

چون دارم از ارزش ها و باورهای خودم خرج میکنم. خیلی راحت اگر هم نگویم، که خیلی اوقات می‌گویم، از آن ذهن خودم دارم خرج میکنم و آن ارزش ها و باور های خودم را دارم میریزم، کیسه ی عزت نفس خودم را پاره کردم و دارم می‌ریزم و می‌روم و حواسم به آن نیست.

یک فکری بکنید ببینید که از چه میانبرهایی دارید استفاده می کنید؟!

در فکرهای روزانه، ذهنیت ها، درگفتار روزانه خودتان. جملاتمان را دقیق تر کنیم و خودمان را نابود نکنیم. عزت نفسمان را نابود نکنیم.

یک اشتباهی که یک نفر انجام داد آن را تعمیم ندهیم و یک کاری کنیم که اتفاقاً آن اشتباه کمتر بشود. اگر یک نفر گلی برای ما گرفت، بگوییم واقعیت فکر نمیکردم برای من گل بگیری ولی خیلی خوشحال شدم، ذوق زده شدم! این را بگوییم.

هیچ هزینه ای نداره! نه اینکه بگوییم این گل را از کنار خیابان برداشته و آورده. آدم ها مطلق نیستند؛ شرایط مطلق نیست و ما باید این را به مغزمان با گفتارمان بفهمانیم !

اینجا باید با گفتارمان، با جملاتمان که دقیقا به مغزمان بفهمانیم که نخیر! از میانبرها استفاده نکن و خوب فکر کن و شرایط می‌تواند تغییر کند و آدم ها هم می‌توانند تغییر کنند.

آدم ها کوه نیستند که تغییر نکنند؛

آدم ها، آدم هستند و می‌توانند تغییر کنند و اتفاقا وقتی یک نفر گل می‌آورد و اینکار را شاید تابحال انجام نمی‌داده، وقتی ذوق میکنی، وقتی تشکر می‌کنی اتفاقا فرصتی می‌شود برای اینکه جلو برود و خودش را تغییر بدهد و عزت نفسش بیشتر شود و عزت نفس شما هم بیشتر شود و این فرصت ها را از دیگران نگیرید با این گفتگوهای درونی منفی، با این فیلترهای ذهنی واقعا وحشتناک و نابود کننده که خودتان را مانند موریانه اول نابود می‌کند و بعد دیگران را ، خودتان عزت نفستان را و بعد عزت نفس دیگران را. از این میانبرها سعی کنیم استفاده نکنیم، خیلی می‌توانند خطرناک باشند.

 

فایل های صوتی این قسمت مقاله :

 



 

 

نکته هفتم در سنجش عزت نفس : برخورد با قضاوت های دیگران

در نکات تکمیلی افزایش عزت نفس، فقط یک نکته ی دیگر مانده است که در مورد آن می‌خواهم صحبت کنم. برخورد من با قضاوت های دیگران چگونه است؟

ما با قضاوت های مختلفی در طول روز در ارتباط هستیم. همکار ما قضاوت می‌کند، مدیر، همسر، بچه ها و افراد مختلف دارند قضاوت می‌کنند.

ما با این قضاوت ها چطور برخورد کنیم؟ اصلا برخورد کنیم یا نه؟ اصلا صحبت کنیم یا نه؟ این خیلی بحث مهمی است. ما عموما یاد گرفتیم وقتی که کسی در مورد ما قضاوت می‌کند، از خودمان شروع کنیم به دفاع کردن. هرقضاوتی که می‌شود فقط می‌خواهیم دفاع کنیم.

دوساعت صحبت می‌کنیم برای اینکه بتوانیم رفع قضاوت، رفع تفاوت یا محکومیت را از خود کنار ببریم! در مورد همه چیز! حتی مسائلی که خیلی مهم نیستند. شروع به دفاع کردن از خودمان می‌کنیم و این در خیلی از مواقع اصلا کار جالبی نیست.

خیلی از مواقع ما بگذاریم و برویم خیلی بهتر است!

هزینه اش خیلی کمتر است از این که بخواهیم از خودمان دفاع کنیم در برابر آدم هایی که اصلا ارزش ندارند بخواهیم درموردشان با آنها صحبت کنیم. ببینید نمی‌گویم همه موارد! اما خیلی از موارد هست که شما نیازی نیست که دفاع کنید. مسائلی هستند که مهم نیستند و شما خیلی راحت بگذارید و بروید و دفاع نکنید، خودتان را خرد نکنید، عزت نفس خودتان را نابود نکنید.

یک جمله ای هست می‌گوید : برای موضوعاتی که خیلی برایتان مهم است اصلا دفاع نکنید، بپذیرید. با یک تیز حسی موضوع را رد کنید و بروید.

اگر از مدیرتان تشکر می‌کنید و اینکه تشکر می‌کنید که زیر دستش هستید و ممنون هستید بابت اینکه با او کار می‌کنید و یک همکاری شما را می‌بینید و بعد به شما می‌گوید که خب چه خبر؟ چاپلوسی داشتی میکردی؟ خب می‌گویم که چاپلوسی هم میکنی؟!

اگر واقعا چاپلوسی نکردید و قصدتان این نبوده ؛

اینجا شاید نیازی نباشد که از خودتان دفاع کنید. می‌توانید با یک تیزحسی، با یک جواب سریع میتوانید تمام کنید و بروید چون هدف زندگی شما چاپلوسی کردن نیست.

آن آدم خودش در مسیر چاپلوسی است که این حرف را زده، آن آدم خودش چاپلوس است که این حرف را زده و وقتی که با یک آدم چاپلوس دارید صحبت می‌کنید و وقتی دارید با یک آدم ببخشید احمق دارید بحث می‌کنید، کسی که از بیرون شما را نگاه می‌کند متوجه نمی‌شود کدام یکی از شما احمق است و کدام یکی از شما عاقل است و شما هم جزئی از آن حماقت دیده می‌شوید.

پس گاهی اوقات و می‌شود خیلی از اوقات اینکه با یک سری از افراد اصلا نباید بحث کنیم و با یک تیزحسی بگذاریم و برویم و بگوییم بله شما صحیح می‌گویید؛ بله شما چون خودتان این کاره هستید صحیح می‌فرمائید، ممنون از شما. یک تیزحسی، یک جمله ی کوتاهی را بگویید و رد شوید. گاهی پذیرش، خیلی به عزت نفس شما  کمک می‌کند تا اینکه بخواهید دفاع کنید.

 

افزاش عزت نفس

 

یک نکته ای را هم بگویم؛

اشتباه نشود من گفتم برای موضوعات مهم مثلا دزد نبودن برای شما مهم است، چاپلوسی نکردن برای شما مهم است و اگر کسی شما را دزد یا مثلا چاپلوس بداند گفتم که خیلی از مواقع لازم نیست که دفاع کنید. یک تیزحسی، یک تکه ای را می‌توانید به طرف بگویید و رد شوید.

این برای مواقعی که در محل کار هستید و با یک همکاری دارید کار می‌کنید؛ نیازی نیست دفاع کنید ولی، یک مواقعی هست که قرار است یک ارتباط از بین برود، شما همکار هستید چند نفر از همکاران شما را دزد خواندن؛ چند نفر از همکاران به شما تهمتی زدند؛ اینجا گذاشتن و رفتن خلاف آن صحبت قبل است، باعث کاهش عزت نفس شما می‌شود.

قبلا گفتم باعث افزایش عزت نفس شما می‌شود بگذارید و عبور کنید ولی اینجا برای رابطه ای که  قرار است کات شود، تمام شود بخاطر اینکه به شما تهمتی زدند؛ صحبتی کردند، ناروایی گفتند؛ اینجا باید بایستید و صحبت خودتان را انجام بدهید و اگر انجام ندهید و اگر از خودتان دفاع نکنید اینجا جایی است که کاهش عزت نفس شما، خودش را خوب نشان می‌دهد و بیشتر و بیشتر در چاه عدم عزت نفس فرو می‌روید.

برای ارتباطی که قرار است قطع شود و از بین برود و اینجا دفاع خودتان را جانانه می‌کنید و می‌روید. آن حالت قبلی برای حالتی بود که شما در محل کارتان هستید و با یک همکاری ارتباط کاری دارید ولی جایی که قرار است که ارتباط قطع شود، ازبین برود، حتما باید بایستید و صحبت خودتان را انجام بدهید.

این را فراموش نکنید!

عزت نفس شما چیزی نیست که به راحتی بخواهد زیرپا گذاشته شود و توسط آدم هایی که عزت نفس ندارند و برای خودشان حرمت قائل نیستند؛ بایستید و با تمام وجود صحبت خودتان را بکنید و بعد آن رابطه را قطع کنید. رابطه ی کاری و هرچیزی را . این موضوعی که می‌گویم برای مسائلی که مهم هستند و شما مقابله دارید با آدم هایی که هیچ ارزشی برای خودشان قائل نیستند.

هیچ عزت نفسی را ندارند. آدم هایی هستند که به قول معروف شخصیتشان پست است. ببخشید که اینطور می‌گویم. هیچ احترامی برای خودشان هم قائل نیستند.

در خیلی از موضوعات، در ارتباط با این افراد خیلی راحت بگذارید و بروید و یک تکه ی خوب، یک تیزحسی خوب، نصیبشان کنید و خیلی راحت عبور کنید.

من بابت همین می‌گویم که حتما فن بیان، مهارت های کلامی را آموزش ببینید و این خیلی به عزت نفس شما کمک می‌کند که وارد یک بحث نشوید، خیلی راحت با یک تیزحسی، با یک جمله ی کوتاه بحث را با این آدم هایی که عزت نفس ندارند، با این آدم هایی که نیاز نیست با آنها بخواهید ارتباط ادامه داری داشته باشید؛ از کنارشان رد بشوید و بروید. اگر با آنها بحث کنید آنها شما را در چاه حماقت خودشان فرو می‌برند و عزت نفس شما را نابود می‌کنند.

احمدرضا

احمدرضا

من احمدرضا فاضلي، مدرس و مشاور فن بیان و رشد فردی هستم. اینجا تلاش دارم با آموزش مهارت فن بیان، سخنوری و اعتماد به نفس، کمک نمایم تا قابليت و توانائی های خود را بطور اثربخش ارتقاء و ارائه دهيد و ارتباطاتی قدرتمند و اثر گذار را در زندگی و كسب و كار خود ايجاد نمائيد و قهرمان زندگی خودتان باشید ...
مقالات مرتبط

8 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید